امروز جمعه , ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ شما در هات ناز هستید.
سینمـای ایران همچـون یک خوک، نجـس است/منتقـدان سینما خـر هستند!
به گزارش «تابناک»، کمتر کسی پیدا میشود که فرج الله سلحشور را نشناسد. مردی که اذعان میکند قبل از انقلاب سینما آتش می زده و در سالهای اخیر نیز شدیدترین حملات قابل تصور را متوجه سینماگران ساخته و عملاً به جز گروه محدودی، بخش قابل توجهی از سینماگران را با ادبیات توهین آمیزی مورد خطاب قرار میدهد؛ ادبیاتی که در یک فقره منجر به شکایت ۱۳ بازیگر سینمای ایران از او شد اما این واکنشها، باعث توقف گفته های عجیب سلحشور نشد.
سلحشور پیش این مدعی شده بود، طبق تحقیق مجلس تنها ۳ درصد از کل سینمای ایران به نظام معتقدند، یا اینکه یک کارگردان هفتهای دو میلیارد تومان درآمد داشته و یا اینکه پشت صحنه یک سریال صداوسیما، هزار کیلوگرم برابر با یک میلیون گرم تریاک مصرف شده(!) یا اینکه سیاستگذاران صداوسیما را سه گروه ساواکی، تودهای و فراماسون خواند(!) و یا اینکه بازیگران را صهیونیست مورد خطاب قرار داد و البته این اظهارنظرها یک به یک تکذیب و یا با پاسخی بدتر از تکذیب همراه شد اما رد این ادعاها نیز نتوانست منجر به توقف این رویه شود.
حال آقای کارگردان سراغ ادبیات بدتری رفته و این بار اساساً فضای سینمای ایران را غربی خوانده و تاکید کرده و سینمای ایران را با یک خوک مقایسه کرده که نمیتوان به هیچ عنوان پاکش کرد و از هیچ شخصی نیز کاری بر نمی آید، چرا که خوک ذاتاً فاسد است. با این اوصاف باید سینمای ایران معدوم شود؟! او با همین تفکر چندی پیش از اینکه حوزه از سینمای ایران حمایت میکند، انتقاد کرده بود و خود و چند تن از دوستانش را نماینده سینمایِ اسلامی خوانده بود!
سلحشور در بخشهای از اظهارنظر جدیدش گفته است: «الان فیلمسازان ما غربی هستند و بر اساس آنچه غرب تعریف کرده فیلم ساز شده اند. مسئول ما هم از همینها یاد می گیرد که فیلم و سریالسازی چیست… ما مدیرانی داشته ایم که خواستند برای سالم شدن و مثبت شدن سینما قدمی هم بردارند اما چون آن ریشه فاسد است کسی نتوانسته کاری بکند. اگر یک امام و آیت الله هم بیاید نمی تواند یک خوک را با شستن پاک کند. وقتی ذات یک پدیده ای فساد و شهوت پرستی باشد نمی شود آن را پاک کرد.»
کمتر کسی است پیدا میشود که داریوش مهرجویی را نشناسد. مردی که «مهمان مامان» آخرین فیلم اش بود که «قصه» و «تکنیک» جدی در آن موج می زد و در سالهای بعد به دلایل متعدد که قطعاً ممیزی نیز سهمی در آن داشته اما نقش اساسی را بی حوصلگی و البته قصه های ضعیف مهرجویی برعهده داشته، حکم چتربازی را پیدا کرده که آنقدر مغرور است که نمیخواهد بپذیرد، بدون بستن چتر سقوط کرده و در همان حین شتاب سقوط، هر چه از دهانش در می آید، نثار دلسوزانی میکند که او را و عملکردش را در سالهای پیشین دوست دارند و نمیخواهد خیلی دیر با حقیقت مواجه شوند.
فیلمهای مهرجویی هنوز به اعتبار اسمش میفروشد اما نه مثل گذشته و اگر آنچه در «نارنجی پوش» و بدتر از آن در «چه خوبه برگشتی» شاهدش بودیم، در «اشباح» آخرین ساخته این کارگردان نیز تکرار شود، شاید دیگر مخاطب بر روی اسم مهرجویی نیز سرمایه گذاری نکند و بلیت شش هزار تومانی سینما را نخرد. به همین دلیل شاید طبیعی باشد که پیش از اکران فیلم مهرجویی در جشنواره فیلم فجر، او گارد هجومی به خود بگیرد و برای منتقدان خط و نشان بکشد اما نه خط و نشانها معمول بلکه، خط و نشانی با سرنیزه توهین!
مهرجویی امروز در گفت و گو با کافه سینما در پاسخ آن عده از منتقدان که منتظر هستند «اشباح» فیلمی شبیه به آثار مطرح گذشته او باشد، با عصبانیت شدید گفته است: «یعنی چی این سوال؟! آنهایی که منتظر چنین چیزی هستند هیچی از سینما نمی فهمند! به معنای واقعی خَر هستند و از حماقتشان چنین حرفی میزنند! عین همین حرفی که زدم را منتشر کنید وگرنه راضی نیستم مصاحبه ام منتشر شود! یعنی چه «اشباح» شبیه آثار قبلی من باشد؟ مگر من در ۵۰ سال قبل زندگی میکنم؟ مگر من همان آدم ۲۰ سال پیش هستم؟ مگر فضای امروز جامعه عینا همان فضای چند دهه پیش است؟ این سوالها و این خواست ها از نادانی جماعتی می آید که ادعای روشنفکریشان گوش همه را کر کرده اما مثل انسان های بَدوی زندگی میکنند! هی میگویند هامون بساز لیلا بساز اجاره نشین ها بساز… از این مسخره تر نمیشود…»
میبینید؛ مردی که در جشنواره فیلم فجر سی و یکم، زمانی که دریافت فیلمش حداقل استانداردهای یک فیلم اولی را هم ندارد و از فرط ضعیف بودن ساکنان کاخ جشنواره را ناامید کرده، خیلی راحت به منتقدان توهین کرد و حاضر نشد در نشست خنثیِ پرسش و پاسخ نیز شرکت کند، در آستانه جشنواره سی و دوم، منتقدان را «خر» و واجد فعل «حماقت» می خواند و تاکید می کند باید عین جملاتش نقل شود. («تابناک» به جهت نقل این جملات از همه منتقدان سینما پوزش میطلبد) این داریوش مهرجویی است، در اواسط فصلی سرد! در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین و یأس ساده و غمناک آسمان و ناتوانی این دستهای سیمانی!
مهرجویی خود را پشت واژه ها پنهان میکند و نمیخواهد درک کند که کسی با به روز شدن فیلمهایش مشکلی ندارد، بلکه ضعف در داستان پردازی آثار اخیرش همه را کلافه کرده و نگران از نابودی جایگاهی که مهرجویی با یک عمر تلاش و ساخت آثاری شریف به دست آورده است. وقتی درباره اجاره نشین ها، هامون، لیلا، دایره مینا و حتی گاو … سخن به میان می آید، درباره سینمای دارای قصه سخن به میان می آید که البته از تکنیک نیز برخوردار است و خلاقیت نابی هر دو را به هم پیوند داده است. عناصری که کمتر در دو فیلم اخیر مهرجویی عیان است و ظاهراً منتقدان فرنگی نیز همچون منتقدان داخلی، «…» هستند که فیلم های اخیرش را حتی تا جشنواره های هند و پاکستان هم نبرده اند، چه رسد به پاریس و برلین که روزگاری آثاری چون «دایره مینا» را میزبانی می کردند.
حال منتقدانی که گروهی شان شیفته آثار سلحشورند و عده ای دیگر عاشق آثار مهرجویی میتوانند، هر دو را که یک روح در دو بدن شدهاند و ثابت کردند که توهین آمیز سخن گفتن میتواند ارتباط مشخصی با تحصیلات، اعتقادات مذهبی، تجربیات و … نداشته باشد، میتوانند این دو را حلوا حلوا کنند و به استقبال آثار بعدی شان بروند.
در چنین فضایی تنها این پرسش ها پیش می آید که چگونه سلحشور در همان فضایی که بخشی از سینمای ایران است فعالیت میکند و اتفاقاً از همان ظرفیتی برای تولید آثارش استفاده میکند که خوک خوانده اما آثارش را طیب و طاهر میخواند و مدعی می شود چند میلیارد نفر، سریالش را دیده اند و آیا این تناقض در گفتار و عمل نیز در قالب گفتار اخیر سلحشور قابل توجیه است؟ همچنین از مهرجویی میتوان پرسید آن منتقدانی که فیلمهای سابق تان را مورد تحسین قرار دادند و از فیلمهای اخیرتان تمجید نکرده اند هم خر هستند و یا در آن مقطع این صفت توهین آمیز مشمول حالشان نمیشده و حالا چون قربان قد و قامت فیلمهای داریوش خان نمیروند، به این درجه سقوط کرده اند؟
آنچه مسلم است، اظهارنظرهای تازه سلحشور و مهرجویی نیز نمیتواند واکنش موثری داشته باشد و در واقع هرچند ممکن است عدهای بیانیه بدهند و مواجهه جدی داشته باشند و یا همچون برخی از گفته هایش، در قبال این اظهارات نیز سکوت کنند اما به هر صورت، واکنش هرچه که باشد، سلحشور و مهرجویی قصد عقب نشینی ندارند و از این حیث شاید بیان مباحثی در خصوص چهارچوب های اخلاقی، تکرار مکررات باشد و اثری در پی نداشته باشد که چاره ای جز بیانشان نیست تا شاید روزی، روزگاری موثر واقع شوند.
اخبار فرهنگی – تابناک